بررسی واقعگرایانه تناقض میان وعدههای تکنولوژی و واقعیت کسبوکارهای امروز
در دهههای اخیر، فناوری اطلاعات، تحول دیجیتال و هوش مصنوعی بهعنوان نیروهای محرک دگرگونی اقتصادی و اجتماعی معرفی شدهاند. از کنفرانسهای فناوری گرفته تا گزارشهای اقتصادی و توصیههای مشاوران کسبوکار، یک پیام مشترک به گوش میرسید: فناوری زندگی را سادهتر میکند، هزینهها را کاهش میدهد و رشد را سرعت میبخشد.
اما آیا این وعدهها در عمل محقق شدهاند؟ آیا واقعاً شاهد جهشی پایدار در بهرهوری و کاهش هزینهها هستیم، یا با افسانهای خوشساخت اما چالشبرانگیز روبهرو شدهایم که در عمل، مردم و کسبوکارها را زیر فشار قرار داده است؟
در ایران نیز همانند بسیاری از کشورها، امیدواریهای فراوانی نسبت به تحول دیجیتال مطرح شد. اما برخورد با واقعیتهای بازار، گفتوگو با صاحبان کسبوکار، مدیران، متخصصان و مردم عادی تصویری متفاوت ارائه میدهد تصویری که بیش از نوید توسعه، از چالشهای فزاینده، هزینههای سرسامآور و موانع ساختاری خبر میدهد.
این یادداشت با نگاهی انتقادی و دادهمحور، به بررسی چالشهای تحول دیجیتال و هوش مصنوعی در ایران پرداخته و به دنبال پاسخ این پرسش بنیادین است: آیا فناوری واقعاً در خدمت مردم است، یا تنها در خدمت کسبوکارهای بزرگ و طبقات ممتاز؟
هزینههای گزاف دیجیتالسازی در ایران
بر خلاف تصویر رایج از تحول دیجیتال بهعنوان مسیر کمهزینه و پرفایده، تجربه بازار ایران نشان میدهد که ورود به دنیای دیجیتال نهتنها ساده نیست، بلکه هزینهای سنگین بر دوش کسبوکارها و مردم گذاشته است. دلایل اصلی این وضعیت عبارتند از:
تحریمهای بینالمللی که دسترسی به ابزارهای استاندارد جهانی را محدود کرده و کسبوکارها را ناچار به استفاده از نسخههای داخلی با کارایی کمتر و هزینههای بالاتر کردهاند.
وابستگی به پلتفرمهای بومی و نیاز به سفارشیسازیهای پرهزینه که هزینه نگهداری و توسعه را چند برابر کرده است.
افزایش قیمت خدمات تخصصی نظیر طراحی وب، دیجیتال مارکتینگ، سئو، اتوماسیون و هوش مصنوعی، که تنها برای شرکتهای بزرگ قابلپرداخت است.
نبود سامانههای مقرونبهصرفه برای مدیریت کسبوکار، از CRM گرفته تا زیرساختهای ابری، که شرکتهای کوچک را از رقابت خارج کرده است.
در چنین شرایطی، تنها شرکتهای دارای حمایت مالی یا سرمایهگذاری کلان توانایی بهرهبرداری از مزایای دیجیتال شدن را دارند، و سایر کسبوکارها یا به حاشیه رانده میشوند یا در مسیر شکست قرار میگیرند.
زیرساختهای شکننده و اینترنت پرریسک
تحول دیجیتال بدون زیرساختهای مطمئن و اینترنت پایدار، صرفاً یک رؤیا است. اما در ایران :
اینترنت مکرراً دچار قطعی، فیلترینگ و اختلال گسترده میشود، که شرکتها را با بحرانهای مداوم روبهرو میکند.
عدم اتصال پایدار به شبکه جهانی بسیاری از خدمات حیاتی را فلج میکند، از ارتباطات مالی تا سرویسهای ابری.
کیفیت پایین خدمات ابری داخلی و هزینههای بالای آن باعث شده بسیاری از شرکتها نتوانند از ظرفیتهای ابری بهرهمند شوند.
این وضعیت، شرکتها را بهجای تمرکز بر نوآوری و رقابت، ناچار به تمرکز بر مدیریت بحران کرده است.
شکاف دیجیتال؛ از فرصت تا تبعیض
تحول دیجیتال در ایران بهطور یکنواخت به نفع همه اقشار نبوده است. برندگان این موج عمدتاً عبارتاند از:
ساکنان کلانشهرها که دسترسی به اینترنت پرسرعت و زیرساختهای بهتر دارند.
افراد دارای مهارتهای تخصصی و آموزش دانشگاهی که توانایی جذب فرصتهای دیجیتال را دارند.
کسانی که به زبان انگلیسی مسلطاند و تجربه بینالمللی دارند، زیرا بسیاری از منابع و ابزارهای دیجیتال به زبان انگلیسی هستند.
در سوی دیگر، کارگران، سالمندان، روستاییان و کسبوکارهای سنتی بهدلیل هزینههای بالا، عدم آموزش کافی و پیچیدگی ابزارهای دیجیتال، به حاشیه رانده شدهاند. این وضعیت نهتنها شکاف اقتصادی را افزایش داده، بلکه تبعیض دیجیتال و نابرابری اطلاعاتی را نیز تشدید کرده است.
اعتماد ازدسترفته به پلتفرمهای داخلی
بهرغم سرمایهگذاریهای قابلتوجه در بومیسازی فناوریهای دیجیتال، اعتماد عمومی نسبت به این پلتفرمها همچنان پایین است. دلایل این بیاعتمادی عبارتاند از:
نگرانی از نقض حریم خصوصی و دسترسی غیرمجاز به اطلاعات کاربران
تردید در کیفیت و پایداری سرویسهای داخلی در مقایسه با نمونههای جهانی
محدودیتهای اعمالشده بر اینترنت و دسترسی به ابزارهای خارجی
این بیاعتمادی، مانعی جدی در مسیر توسعه فناوری و پذیرش اجتماعی آن است.
بار مالی تحول دیجیتال بر دوش مردم
در بسیاری از کشورها، دیجیتال شدن هزینهها را کاهش میدهد و کیفیت خدمات را افزایش میدهد. اما در ایران، روندی معکوس دیده میشود:
تاکسیهای اینترنتی کرایهها را افزایش دادهاند، اما کیفیت خدمات افت کرده است.
پلتفرمهای فروش آنلاین هزینه ارسال را مستقیماً از مشتری دریافت میکنند.
خدماتی که سابقاً رایگان بودند، اکنون پولی یا اشتراکی شدهاند.
در نتیجه، مردم ناچار شدهاند علاوه بر هزینههای زندگی، بار مالی فناوری را نیز متحمل شوند، بدون آنکه کیفیت خدمات یا تجربه کاربری بهبود یابد.
جمعبندی: فناوری در ایران؛ فرصت یا بحران؟
درحالیکه فناوری در بسیاری از کشورها بهعنوان ابزاری برای توسعه، کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری شناخته میشود، در ایران بیشتر به چالش بقا و مبارزه با موانع ساختاری تبدیل شده است.
برای آنکه تحول دیجیتال در ایران واقعاً در خدمت مردم باشد، نیازمند تغییرات بنیادین هستیم:
حمایت از کسبوکارهای نوآور و بومی
سرمایهگذاری در آموزش دیجیتال، از مدرسه تا بازار کار
بازسازی اعتماد عمومی از طریق شفافیت و رعایت حریم خصوصی
کاهش هزینههای تحول دیجیتال برای مردم و کسبوکارهای کوچک