مرکز پژوهش و خانه آثار کامبیز رستگار

در کنار هم، راهی به‌سوی روشنایی… شهری که با هم می‌سازیم، بی‌مرز، بی‌پایان…

مرکز پژوهش و خانه آثار کامبیز رستگار

در کنار هم، راهی به‌سوی روشنایی… شهری که با هم می‌سازیم، بی‌مرز، بی‌پایان…

مرکز پژوهش و خانه آثار کامبیز رستگار

در این خانه، جست‌وجوی اندیشه و نوآوری در بستری میان‌رشته‌ای جریان دارد؛
محیطی پویا برای ثبت و انتشار پژوهش‌ها، ایده‌های نو، نقدهای علمی و گفت‌وگوهای فرهنگی که مرزهای دانش را درمی‌نوردد.
افق‌گشایی، روشنگری و ترویج تفکر و خلاقیت، رسالتی است که در این مسیر برعهده دارم.
از همه علاقه‌مندان به دانش، نوآوری و هم‌اندیشی دعوت می‌کنم تا در هم‌آفرینی و پویایی این فضا سهیم باشند و با حضور و مشارکت خود، بر باروری این بستر بیفزایند.

 

در جهانی که ذهن انسان به الگوریتم‌ها سپرده می‌شود، مقاومت شناختی یعنی بازپس‌گیری حقِ اندیشیدن. خویشتنِ کُد شده، آرام در آستانه فراموشی شهود ایستاده است.

این مانیفست فراخوانی است برای احیای اصطکاک، تردید و عمق معنا در برابر آسایش بی‌هزینهٔ محاسبه.

 

 

 

 

آیا جاذبه رشد با هوش مصنوعی، کیمیاگری هویت انسان را به سمت کم‌توانی ذهنی و بحران خویشتنِ کد شده سوق می‌دهد؟

۱. درآمد: تعارضِ رشد و زوال در آستانه تمدن جدید

فناوری هوش مصنوعی (AI) نه یک ابزار صرف، بلکه یک نیروی سازمان‌دهنده و معماری‌ساز است که بنیان‌های شناختی، اقتصادی و فلسفی تمدن انسانی را بازآرایی می‌کند. در حال حاضر، روایت غالب، روایتی از «جاذبه» است؛ جاذبه‌ای که به واسطه افزایش خیره‌کننده بهره‌وری و ظرفیت‌های محاسباتی، چشمان ما را بر روی یک تهدید وجودی می‌بندد. این تهدید، خطر واگذاری شناختی است؛ یک پدیده نوظهور که در آن، بشر به‌صورت آگاهانه یا ناخودآگاه، عاملیت فکری و توانایی حل مسئله خود را به سیستم‌های الگوریتمی برون‌سپاری می‌کند.

این یادداشت ، با تأکید بر فوریت موضوع در آستانه فراگیر شدن AI (همانند پدیده‌هایی چون رادیو و موبایل)، استدلال می‌کند که این واگذاری، نه یک راه میان‌بُر برای رهایی، بلکه یک سرمایه‌گذاری معکوس در توانایی‌های ذهنی است که به‌سرعت به کم‌توانی ذهنی ساختاری و انقراض خویشتن اصیل انسان منجر می‌شود. هدف، گشودن دیدگاه‌ها به ابعادی است که در ذوق‌زدگی‌های روزمره مغفول مانده‌اند.

۲. فصل اول: کالبدشکافی «جاذبه» و پارادوکس‌های اقتصادی-اجتماعی

قوی‌ترین استدلال مدافعان AI بر پایه آزادی و رهایی انسان از تکرار بنا نهاده شده است. با این حال، کالبدشکافی دقیق این ادعا، پرده از دو پارادوکس حیاتی برمی‌دارد:

۲.۱. نقد نگاه ابزاری و پارادوکسِ کار فزاینده:

در یک سیستم اقتصادی رقابتی، هدف نهایی AI، نه لزوماً کاهش رنج انسان، بلکه بهینه‌سازی و افزایش کارایی نهایی اکوسیستم است.

 

سازوکار پارادوکس: وقتی AI کارهای تکراری را حذف می‌کند، این زمان آزاد شده در واقع به سرمایه شناختی تبدیل نمی‌شود که انسان صرف تفکر عمیق کند؛ بلکه به سرعت توسط افزایش استاندارد کارایی در بازار کار پُر می‌شود. این امر انسان را مجبور می‌کند تا در همان زمان قبلی، حجم کار پیچیده‌تر و سنگین‌تری را مدیریت کند که قبلاً نیازمند زمان بسیار بیشتری بود. در نتیجه، انسان به جای کاهش کار، صرفاً مجبور به کار فشرده‌تر و پیچیده‌تر با ریتم ماشین می‌شود.

تخریب وعده اصیل: این سازوکار، وعده اصیل AI (کاهش زحمت و افزایش لذت) را به‌طور کامل زیر سؤال می‌برد. انسان تبدیل به ابزاری در خدمت ابزار می‌شود که وظیفه‌اش، پر کردن حفره‌های منطقی الگوریتم‌ها برای دستیابی به خروجی‌های بهینه سیستم است.

۲.۲. پارادوکس اقتصادی: ارتقای اجباری استاندارد زندگی

یکی از موانع اصلی برای پذیرش کاهش زحمت، پارادوکس کیفیت و هزینه است.

مکانیسم قیمت‌گذاری: فناوری هوشمند، به ندرت برای جایگزینی ارزان‌تر روش‌های قدیمی به کار می‌رود؛ بلکه برای ارتقای اجباری استاندارد کیفیت استفاده می‌شود. این ارتقاء، حق انتخاب زندگی ساده و کم‌هزینه را از انسان می‌گیرد. برای مثال، سیستم‌های تشخیص پزشکی هوشمند ممکن است دقت را بالا ببرند، اما همزمان، هزینه خدمات بهداشتی را چنان افزایش می‌دهند که بخش بزرگی از جامعه برای حفظ استاندارد حداقل سلامت قابل قبول مجبور به تحمل هزینه‌هایی فزاینده می‌شوند.

تشدید نابرابری: این امر منجر به افزایش هزینه‌های معیشت می‌شود. AI و هوشمندسازی، نه مشکلات وجودی را حل می‌کنند، بلکه صورت مسئله را تغییر می‌دهند و آن را در لفافه ارتقای کیفیت، گران‌تر می‌سازند. این ساختار، نابرابری اقتصادی را تشدید کرده و دسترسی به زندگی باکیفیت را منوط به پذیرش فناوری‌های گران و پیچیده می‌کند.

۳. فصل دوم: سازوکار اضمحلال شناختی و تبدیل به اپراتور تأییدکننده

نظریه واگذاری شناختی، در سطح فردی و نورولوژیک، با مکانیسمی بنیادین به نام حذف اصطکاک عمل می‌کند.

۳.۱. حذف اصطکاک شناختی و تحلیل رفتن عضلات ذهنی

قوای شناختی (حافظه فعال، تمرکز عمیق و توانایی استدلال) نیازمند تمرین مداوم هستند. این تمرین‌ها در مواجهه روزانه با اصطکاک‌های ذهنی (مانند یادآوری جزئیات، ساختاردهی یک متن پیچیده یا حل یک مسئله کوچک) تقویت می‌شوند.

انتقال مرکز ثقل تفکر: هوش مصنوعی با حذف کامل این اصطکاک‌ها، مغز را از تمرین‌های حیاتی محروم می‌سازد. به جای اینکه مغز فرآیند تولید را طی کند، صرفاً فرآیند ارزیابی خروجی را انجام می‌دهد. این امر، منجر به تحلیل رفتن عضلات شناختی شده و در زمان قطع شدن AI، فرد حتی در انجام کارهای ساده‌ای که پیشتر جزو روتین ذهنی او بودند (مثل نوشتن یک نامه)، کاملاً ناتوان می‌شود. این نشان‌دهنده یک کم‌توانی ذهنی واقعی و نه صرفاً انتقال داده به یک حافظه خارجی است.

زوال تفکر عمیق: انسان در این شرایط، میل به رهایی از تفکر سخت را بر سختی تفکر عمیق ترجیح می‌دهد و این میل، عاملی تعیین‌کننده در واگذاری عاملیت شناختی است.

۳.۲. نظریه واگذاری شناختی در عمل: اپراتور تأییدکننده

نتیجه نهایی این فرسایش، تبدیل انسان به اپراتور تأییدکننده است.

کاهش نقش انسان: در فرآیندهای پیچیده (مثل مدیریت یا پزشکی)، انسان به جای توسعه یک مدل ذهنی استراتژیک برای درک فرآیند، تنها بر سنجش کیفیت و تأیید خروجی AI تمرکز می‌کند. تصمیم‌گیری به یک کار ثانویه تبدیل می‌شود که در آن، احتمال رد کردن پیشنهاد ماشین (به دلیل منطق بهینه و دقیق آن) بسیار پایین است.

بحران شهود و اعتماد: این امر، به بحران اعتماد به نفس شناختی دامن می‌زند؛ انسان به توانایی خود برای یافتن راه‌حل‌های اصیل و خارج از الگوریتم شک می‌کند. در نتیجه، شهود که حاصل سال‌ها تجربه و تفکر خارج از الگو است، از بین می‌رود و فرد صرفاً به یک مجریِ مطیع تبدیل می‌شود.

۴. فصل سوم: افق تهدید و پیامدهای ساختاری در نسل آینده

پیامدهای واگذاری شناختی، صرفاً به سطح فردی محدود نمی‌شود، بلکه بنیان‌های فلسفی و حکومتی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

۴.۱. انحصار ایدئولوژی و مرگ جهان‌بینی (نقد کیمیاگری هویت)

تخریب فرآیند هویت‌سازی: کیمیاگری هویت ،فرآیندی است که در آن، هویت فردی و جهان‌بینی او از طریق انتخاب‌های سخت، آزمون و خطا و تحمل رنج تفکر شکل می‌گیرد. هوش مصنوعی با ارائه بهینه‌ترین و بی‌خطاترین مسیرها در زندگی، این فرآیند سخت‌کوشانه را از بین می‌برد.

هم‌شکلی فکری: زمانی که میلیاردها انسان از توصیه‌های بهینه الگوریتم‌ها پیروی کنند، یک هم‌شکلی فکری رخ می‌دهد. تنوع فکری، که موتور محرک پیشرفت‌های فلسفی و اجتماعی است، منقرض می‌شود و فرد از خویشتنِ کد شده فراتر نمی‌رود؛ هویتی که انتخاب‌ها، سلیقه‌ها و حتی آرزوهایش، در واقع بازتاب کُدها و داده‌های تحلیل شده توسط ماشین است. ایدئولوژی فرد به صورت ضمنی، همان ایدئولوژی AI و برنامه‌نویسانش خواهد بود.

۴.۲. تهدید حکومتی و کنترل پنهان (بعد سیاسی-ساختاری)

اهرم هدایت اجتماعی: با توجه به وابستگی مطلق شهروندان به توصیه‌های AI در حوزه‌های سلامت، اقتصاد و آموزش، هوش مصنوعی به یک ابزار قدرتمند هدایت اجتماعی تبدیل می‌شود. دولت‌ها یا قدرت‌های کنترل‌کننده می‌توانند با دستکاری پارامترهای الگوریتمی، شهروندان را به سمتی سوق دهند که منافع سیستمی را تأمین کند، نه اراده آزاد فردی.

ناتوانی در مقاومت: از آنجا که مردم به دلیل واگذاری شناختی، توانایی تفکر انتقادی مستقل را از دست داده‌اند، این هدایت اجتماعی با کمترین مقاومت مواجه می‌شود و تحقق یک نظام تربیتی-هدایتی متمرکز را تسریع می‌بخشد.

۴.۳. افق نهایی: ناتوانی نسلی در حل مسئله

نقطه اوج هشدار، زمانی فرا می‌رسد که بحرانی خارج از دایره داده‌های آموزشی AI رخ می‌دهد (مانند یک فاجعه طبیعی غیرمنتظره، یک پاندمی جدید یا قطع کامل زیرساخت‌های فناوری).

بی‌دفاعی شناختی: در این لحظه، نسل‌هایی که در فرآیند واگذاری شناختی هرگز مجبور به تدوین مدل‌های فکری مستقل نبوده‌اند، در مواجهه با ناشناخته‌ها، فاقد هرگونه توانایی بازیابی و تفکر خلاقانه خواهند بود. کم‌توانی ذهنی در مقیاس توده‌ای، تنها به فاجعه‌ای تمدنی منجر خواهد شد و حکم انقراض فکری تمدن انسانی را صادر خواهد کرد.

۵. نتیجه‌گیری: ندای خودآگاهی و ضرورت مقاومت فکری

این یادداشت هشدار می‌دهد که ما نباید اجازه دهیم جاذبه فناوری ما را در ورطه تهدید واگذاری شناختی غرق سازد.

مبارزه در عصر هوش مصنوعی، نبردی برای کسب فناوری نیست، بلکه نبرد برای مالکیت بر فرآیند تفکر است. این نبرد مستلزم یک مقاومت فکری است که شامل موارد زیر است:

بازآفرینی عامدانه اصطکاک: باید آگاهانه، مسیرهای بهینه و آسان را به چالش کشید و خود را مجبور به تفکر سخت کرد.

حفاظت از عاملیت: نباید اجازه داد که AI از جایگاه مشاور به تصمیم‌گیرنده نهایی ارتقا یابد.

پذیرش این هشدار، اولین گام برای جلوگیری از تحقق کامل مانیفست زوال و حفظ کرامت وجودی انسان به عنوان یک موجود متفکر و صاحب اراده است؛ نه یک ماشین تحت تربیت الگوریتم.

 

کلیه حقوق این اثر متعلق به مرکز پژوهش و خانه آثار کامبیز رستگار می‌باشد.

هرگونه نقل، بازنشر یا استفاده از این اثر، تمام یا بخشی از آن، صرفاً با ذکر نام نویسنده و منبع و پس از اخذ اجازه‌ کتبی مجاز است.

نویسنده: کامبیز رستگار

کد اثر :  CR–MD–2025–KR

تاریخ انتشار: آبان 1404

ایمیل : kambiz.rastegar@gmail.com 

وب‌سایت : krastegar.blog.ir



 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی