مرکز پژوهش و خانه آثار کامبیز رستگار

در کنار هم، راهی به‌سوی روشنایی… شهری که با هم می‌سازیم، بی‌مرز، بی‌پایان…

مرکز پژوهش و خانه آثار کامبیز رستگار

در کنار هم، راهی به‌سوی روشنایی… شهری که با هم می‌سازیم، بی‌مرز، بی‌پایان…

مرکز پژوهش و خانه آثار کامبیز رستگار

در این خانه، جست‌وجوی اندیشه و نوآوری در بستری میان‌رشته‌ای جریان دارد؛
محیطی پویا برای ثبت و انتشار پژوهش‌ها، ایده‌های نو، نقدهای علمی و گفت‌وگوهای فرهنگی که مرزهای دانش را درمی‌نوردد.
افق‌گشایی، روشنگری و ترویج تفکر و خلاقیت، رسالتی است که در این مسیر برعهده دارم.
از همه علاقه‌مندان به دانش، نوآوری و هم‌اندیشی دعوت می‌کنم تا در هم‌آفرینی و پویایی این فضا سهیم باشند و با حضور و مشارکت خود، بر باروری این بستر بیفزایند.

گاهی ذهن، پیش از آن‌که از جهان خسته شود،

از وزنِ خودِ خویش خسته می‌شود؛

و موسیقی بیکلام، در همین لحظه،

مثل سکوتی آگاه وارد می‌شود—

سکوتی که نه می‌گوید و نه می‌خواهد،

فقط فضا می‌سازد.

در این فضا، افکارِ پراکنده آرام می‌نشینند،

انسان دوباره با خودش تراز می‌شود،

و تصمیم‌ها مثل نوری باریک

از پشتِ غبارِ درون عبور می‌کنند.

این موسیقی را بگذار چند دقیقه

در گوشهٔ خلوتِ ذهنت قدم بزند؛

شاید فقط همین چند دقیقه کافی باشد

تا به یاد بیاوری

آرامش، چیزی بیرونی نیست—

یک بازگشت است.

 

 

دانلود موسیقی

@LahzehAram

 

 

در دنیایی که عدد جای اندیشه را گرفته، «داده» دیگر ابزار فهم نیست؛ خودش بدل به جهان شده است.الگوریتم‌ها تصمیم می‌گیرند، ذهن تنها تأیید می‌کند، و تفکر آخرین سلاح بقا‌ی انسان در حال فروپاشی است.پارادایم تازه‌ای در حال شکل‌گیری‌ست: عصرِ بدون ذهن.همه‌چیز بهینه‌سازی می‌شود، بی‌آن‌که درک شود.آینده دیگر مسئله‌ی «هوش مصنوعی» نیست، بلکه مسئله‌ی انقراض ذهن انسانی در نظام داده‌محور است.هر کلیک، جایگزین یک تردید می‌شود. هر تصمیم، حاصل محاسبه‌ای است که دیگر از ما نیست.مانیفست جدید تصویری است از لحظه‌ای که انسان، بی‌آن‌که بفهمد، اختیار اندیشیدن را واگذار کرده است.

این نوشته نه در ستایش فناوری‌ست و نه در ترس از آن؛هشداری است به تمدنی که به نام دقت، تفکر را قربانی کرده است.

ما به مرگ آرامِ اندیشه رضایت داده‌ایم

 

 

 

ما دیجیتال شدیم، اما هنوز همانیم.

سازمان‌ها در ظاهر برق می‌زنند از داده و الگوریتم، اما در عمق، منطق مدیریت‌شان از قرن گذشته تغییری نکرده است. پروژه‌های تحول دیجیتال با بودجه‌های میلیاردی کلید می‌خورند، اما خروجی‌شان اغلب نسخه‌ای سریع‌تر از همان ناکارآمدی قدیمی است.

این مقاله پرده از توهم پیشرفت دیجیتال برمی‌دارد؛ همان جایی که فناوری نقش نقاشی تازه بر دیوار ترک‌خورده را بازی می‌کند. با تکیه بر پارادوکس بهره‌وری سولو و مفهوم هم‌ریختی استراتژیک، نشان داده می‌شود که شکست در تحول نه از کمبود تکنولوژی، بلکه از ایستایی شناختی و الگوهای ذهنی مدیران ناشی می‌شود.

ما به‌جای تحول، دیجیتال را شبیه‌سازی کرده‌ایم نتیجه؟ میانگین‌گرایی در مقیاس صنعتی.

در عصر هوش مصنوعی، مزیت رقابتی جدید نه ابزارها، بلکه توانایی پرسیدن پرسش‌های متفاوت است.

 

 

در جهانی که ذهن انسان به الگوریتم‌ها سپرده می‌شود، مقاومت شناختی یعنی بازپس‌گیری حقِ اندیشیدن. خویشتنِ کُد شده، آرام در آستانه فراموشی شهود ایستاده است.

این مانیفست فراخوانی است برای احیای اصطکاک، تردید و عمق معنا در برابر آسایش بی‌هزینهٔ محاسبه.

 

 


گفتمانی درباره تلاقی الگوهای بیگانه با بسترهای بومی؛ چالش‌ها و فرصت‌های بازآفرینی هویت سازمانی در مواجهه با سراب تقلید و افق بومی‌سازی در مدیریت ایرانی

در اکوسیستم استارتاپی و حتی شرکت‌های بالغ ایرانی، تمایل ملموسی به الگوبرداری از ساختارهای موفق مدیریت منابع انسانی، چارت سازمانی و فرآیندهای تیم‌سازی شرکت‌های بزرگ بین‌المللی از جمله Google، Amazon و Apple دیده می‌شود. این گرایش غالباً ریشه در اهدافی همچون تسریع رشد، نمایش ظاهری بلوغ سازمانی، جلب توجه سرمایه‌گذاران و هم‌راستا ساختن خود با همنوعان جهانی دارد.

با این حال، نبودِ بسترهای فرهنگی و نهادی متناسب، موجب می‌شود این نقل و اقتباس‌ها حالتی «سطحی و نمایشی» (Surface-level Imitation) به خود بگیرد؛ در نتیجه، الگوها و سازوکارهایی اتخاذ می‌شوند که فاقد تطابق معنادار با بافت تاریخی، فرهنگی و نیازهای صنعت داخلی هستند و صرفاً به چسباندن اجزایی نامتجانس تبدیل می‌شوند.

این رفتار در مطالعات سازمانی ذیل عنوان “Isomorphic Mimicry” (تقلید ایزومورفیک)، بررسی می‌شود؛ وضعیتی که طی آن، سازمان‌ها شمایل و نمودارهای موفقیت را کپی می‌کنند، حال آنکه پیچیدگی‌های پنهان و عناصر بومی‌ساخت را یا اصلاً نمی‌شناسند یا نادیده می‌گیرند. چنین استفاده‌ای از داستان‌های موفقیت بین‌المللی، عموماً به صورت سرهم‌بندی (Patchwork) و بدون یکپارچگی در فرهنگ و فرآیند پیاده می‌شود و منجر به ناکارآمدی سازمانی، ابهام در نقش‌ها و سردرگمی هویت جمعی می‌گردد.

 

چگونه روایت‌های بنیادین و بازی با واقعیت ذهنی، اکوسیستم‌های آینده را بازتعریف می‌کنند؟

 

در فضای مطالعات رهبری و تحول سازمانی، همواره این پرسش بنیادی مطرح است که چگونه یک عامل انسانی، بدون بهره‌گیری از سرمایه نمادین، ابزار اقتدار رسمی، یا منابع ساختاریافته، می‌تواند یک جمع نامتجانس و ازخودبیگانه را به سمت هم‌افزایی، هویت جمعی فعال و خلق یک نظم نوین سوق دهد؟

حضرت موسی(ع)، نماد رهبری تحول‌آفرینی است که در مواجهه با سیستم هژمونیک و سلطه‌گر فرعونی، با اتکا بر مهندسی ذهنیت اجتماعی (Social Mindset Engineering)، بازآفرینی هویت جمعی (Collective Identity Reconstruction)، و خلق روایتی آینده‌محور (Future-Oriented Visioning)، فرآیند توسعه ظرفیت خود-رهبری (Self-Leadership) و اجتماع‌سازی پویا (Dynamic Community Building) را بر بستر بحران هدایت کرد.

مدل عملیاتی موسایی، نه بر بنیان ابزارهای بیرونی قدرت (Power Resources) بلکه با بهره‌گیری از تکنیک‌های نفوذ روانی جمعی (Crowd Psychological Mobilization)، سازمان‌دهی تدریجی شبکه اعتماد (Gradual Trust Network Structuring)، و توسعه استانداردهای هنجارساز (Normative Standardization) توانست گذار از پراکندگی به همگرایی اجتماعی و از اسارت به خودکفایی را مهندسی کند.

این رهیافت، قابلیت بازتولید در اکوسیستم‌های سازمانی و استارتاپی معاصر را دارد؛ به‌ویژه در شرایطی که رهبران تغییر، فاقد سرمایه سنتی بوده و تنها اهرم آنها، قدرت روایتگری، ظرفیت اجماع‌سازی و معماری سیستم‌های تاب‌آور (Resilient Systems Engineering) است.

در این چارچوب، الگوریتم موسایی به عنوان نسخه‌ای عملیاتی برای رهبران تحولی، نقشه راهی تخصصی و فازبندی‌شده برای مهندسی بحران، خلق سرمایه اجتماعی، و فرم‌دهی به ساختارهای اجتماعی-سازمانی جدید ارائه می‌دهد که به‌راحتی می‌تواند در بستر بازارهای رقابتی امروز پیاده‌سازی و مقیاس‌پذیر شود.

 

 

آینده منابع انسانی، نه با مدیریت سنتی، بلکه با کشف و بازآفرینی کُد ژنتیک سازمانی رقم می‌خورد؛ جایی که معماری ژنوم، سلامت و چابکی سرمایه انسانی را تضمین می‌کند

 

 

 

مانیفست زوال: در ستایش واپسین انسان‌ها

(هشدارنامه‌ای برای قرن هوش مصنوعی و انقراض تمدن انسانی)

 

این متن، نامه‌ای به آیندگان نیست؛

بانگی است برای آنان که هنوز خود را انسان می‌دانند.

حافظه، دروغ می‌گوید. کدها هرگز.

 

 

در عصری که قدرت، پاسخ دادن را نشانه ضعف می‌داند، هر تأخیر در شنیدن پرسش‌ها، صرفاً خطایی اخلاقی نیست، که واقعه‌ای تاریخی‌ست؛ چرا که پاسخ دیرهنگام، دیگر پاسخ نیست ، آن اعترافی است که تنها پس از فروپاشی معنا می‌یابد.

 

امروزه اقتصاد دیجیتال و فناوری‌های مالی (فین‌تک) نقش اساسی در توسعه نظام‌های مالی و ارتقای بهره‌وری اقتصادی جوامع ایفا می‌نمایند. با وجود پیشرفت‌های قابل توجه این حوزه در ایران طی سال‌های اخیر، بررسی دقیق و واقع‌بینانه نشان می‌دهد که اکوسیستم فین‌تک کشور همچنان با چالش‌های ساختاری عمیق و موانع متعدد در سطوح مختلف سیاست‌گذاری، قانون‌گذاری، مدل‌های کسب‌وکار و سرمایه انسانی مواجه است. استمرار این مشکلات می‌تواند پیامدهای قابل توجهی بر پایداری، رقابت‌پذیری و آینده صنعت داشته باشد.

لازم به ذکر است که این مطالعه تنها یک مروری کلی است و هدف اصلی آن ایجاد آگاهی و شناخت اولیه از وضعیت موجود است. برای دستیابی به درک جامع و جزئی‌تر، لازم است که ذی‌نفعان و کارشناسان صنعت فین‌تک در ایران با تحقیقات و بررسی‌های عمیق‌تر وارد عرصه شده و تحلیل‌های دقیق‌تری انجام دهند.

امید است نتایج این مطالعه، مورد استفاده مدیران، سیاست‌گذاران، سرمایه‌گذاران و کلیه ذی‌نفعان این عرصه قرار گرفته و گامی مؤثر در جهت ارتقای حکمرانی، بهبود ساختارها و تسریع فرآیند توسعه صنعت فین‌تک ایران باشد.

 

 

دانلود مقاله

 

تاریخ معاصر ایران، محل تلاقی بحران‌های ساختاری، آرمان‌های تحول‌خواهانه و نقش‌آفرینی نیروهای اجتماعی و نخبگان بوده است؛ از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی و دوران کنونی، هر دوره شاهد تکرار الگوهایی است که هم ریشه بحران‌ها را شکل داده‌اند و هم بستر ساز گذار به نظمی نو شده‌اند.

در آستانه‌ تحولات جدید، بیش از هر زمان احساس نیاز می‌شود تا با نگاهی عمیق‌تر به تجربیات تاریخی، ظرفیت‌های عبور از بحران و چشم‌اندازهای نو را بررسی کنیم. تلاشم در این پژوهش مقایسه‌ای، ارائه یک تصویر کلان از روندهای بنیادین ایران معاصر بر اساس تحلیل تطبیقی، مدل‌های نظری معتبر و نشانه‌های تغییر اجتماعی بوده است؛ نگاهی که بتواند الهام‌بخش گفت‌وگوها و همکاری‌های مؤثر در مسیر توسعه و اصلاح حکمرانی باشد.

امروز، ضرورت گفتگو درباره آینده، نقش نخبگان و سازماندهی اجتماعی برای عبور موفق از بزنگاه تاریخی، از همیشه مهم‌تر است.

امیدوارم این تاملات دریچه‌ای باشد برای تبادل نظر و همراهی علاقه‌مندان و متخصصان دغدغه‌مند ایران فردا.

 

گاهی با خود می‌اندیشم چرا بخش بزرگی از جهان اسلام، به‌ویژه کشورهای خاورمیانه، همچنان درگیر چالش‌هایی نظیر توسعه‌نیافتگی، اقتصاد متکی بر یک محصول، مهاجرت نخبگان و بحران‌های مزمن سیاسی است. این پرسش، تنها دغدغه شخصی من نیست؛ بلکه مسئله‌ای نسلی است که هر روزه، پیشرفت دیگر کشورها را با رکود و مشکلات منطقه خود مقایسه می‌کند.اگرچه غالباً سرچشمه این مسائل را به دین یا فرهنگ نسبت می‌دهند، واقعیتِ مبتنی بر مطالعات تطبیقی و داده‌های مستند، بسیار پیچیده‌تر است. تحلیل تاریخی و نهادی نشان می‌دهد که علل بنیادین این معضلات را باید در مرزهای مصنوعیِ ترسیم‌شده طی دوران استعمار، حکمرانی رانتی و اقتدارگرا، ساختارهای معیوب و ناکارآمد، نظام آموزشی ایستا و ضعف نهادهای مدنی جست‌وجو کرد – نه در ذات دین یا جغرافیا.

در نگارش این تحقیق، با بهره‌گیری از منابع بین‌المللی و نگاه تطبیقی، کوشیدم از روایت‌های سطحی فاصله بگیرم و ریشه‌های عمیق مسئله را واکاوم. در کنار آن، از تجربه کشورهایی همچون مالزی، ترکیه و حتی سوئیس بهره گرفتم تا تأکید کنم که گریز از این بن‌بست، در اصلاح ساختارها، ارتقای آموزش و تعمیق شفافیت نهفته است، نه صرفاً دگرگونی باورها یا بازی‌های روزمره سیاسی.

امید است این نوشتار، آغاز گفت‌وگویی علمی و صادقانه باشد و شاید جرقه‌ای برای بازنگری جدی‌تر در سیاست‌گذاری‌ها و اصلاح نهادها؛ چرا که آینده منطقه، بی‌تردید به تصمیم‌ها و شجاعت امروز انسان‌هایش وابسته است.

 

در عصر اشباع تبلیغات و کاهش اعتماد عمومی به پیام‌های تجاری، برندهایی وجود دارند که بدون حتی یک کمپین تبلیغاتی، به نمادهای جهانی بدل شده‌اند. پژوهش جدید من با عنوان «برندسازی ارگانیک از نگاه داوینچی» به بررسی این پدیده می‌پردازد و با الهام از زندگی و آثار لئوناردو داوینچی یکی از ماندگارترین برندهای فرهنگی تاریخ مدلی مفهومی برای خلق، توسعه و ماندگاری برندها، بدون اتکا به تبلیغات مستقیم ارائه می‌کند.

در این مقاله، با بهره‌گیری از نظریه‌های معاصر سرمایه و حافظه فرهنگی، اسطوره‌سازی و برند فرهنگی، نشان داده‌ام که کیفیت ذاتی، روایت فرهنگی، ابهام خلاق و بازتولید اجتماعی در جامعه، ارکان اصلی خلق برندهای ماندگار و نمادین هستند؛ برندهایی که نه صرفاً دیده می‌شوند بلکه برای نسل‌ها تفسیر و بازآفرینی می‌گردند.

این پژوهش مناسب مدیران برند، استارتاپ‌ها، هنرمندان و هر فعال اقتصادی است که به دنبال راهی برای متمایز شدن و دوام بدون هزینه‌های ظاهری تبلیغات می‌گردد.

 

دانلود مقاله

 

در عصر تحولات سریع و پیچیده، سازمان‌های ایرانی برای بقا و رشد نیازمند مدل‌های مدیریتی نوآور و انعطاف‌پذیر هستند. مقاله «مدل مورچه‌محور ارتقاءیافته (EMPA)» با الهام از هوش جمعی و ساختار کلونی مورچه‌ها، چارچوبی بومی برای ارتقای نوآوری، چابکی و تاب‌آوری سازمانی ارائه می‌دهد. این مدل با تکیه بر حکمرانی چندلایه، رهبری مشارکتی و سازوکارهای یادگیری مستمر، زمینه‌ساز تحول پایدار و خلق مزیت رقابتی در فضای کسب‌وکار ایران است.

 

دانلود مقاله

 

روایت‌ها، رودی همیشه‌جاری‌اند از سنگ‌نوشته‌های باستان تا صفحات دیجیتال امروز، پیوسته در معناپردازی، هویت‌سازی و مشروعیت‌بخشی نقش داشته‌اند.

پرسش کلیدی پژوهش من این است: «آیا ما واقعا در جهانی نو متولد شده‌ایم یا هنوز در مسیر همان قصه‌ی دیرینه حرکت می‌کنیم؟»

در تامل بر منشور کوروش و نخستین تجربه کاربری در یک استارتاپ، شاهد پیوستار تاریخ و نوآوری شدم؛ همان‌گونه که جاده‌ی شاهی روزگاری مسیر تبادل و همبستگی بود، امروز پلتفرم‌های دیجیتال حامل روایت و هویت‌اند.

وقتی جوهر روایت ثابت مانده و قالب‌ها در گذر زمان تغییر می‌کنند، پرسش اصلی این است:

چگونه می‌توانیم مفاهیم هویت‌ساز، تجربه کاربری و حکمرانی کارآفرینانه را متناسب با فرهنگ و اقتضای ایران امروز بازآفرینی کنیم؟

این پژوهش تلاش می‌کند نه با nostalgia صرف و نه با کپی‌برداری از الگوهای جهانی، بلکه با نگاهی انتقادی و پرسش‌گرانه به میراث تمدنی ایران، راهی پیدا کند برای خلق مدل‌های سازمانی، برندینگ و تجربه کاربری اصیل و معنادار.

 از کوروش کبیر و جاده شاهی تا نسل استارتاپ و سرمایه اجتماعی، باور دارم میان کتیبه و لینک، تنها زبان بیان متفاوت است اما ریشه و زایش هویت، همان رود پیوسته‌ی روایت است.

اگر شما هم دغدغه نوآوری، هویت و مدل‌سازی ایرانی در کسب‌وکار دارید، خوشحال می‌شوم گفت‌وگو کنیم یا این پژوهش را به اشتراک بگذارید.

 

 

دانلود مقاله

 

تحول دیجیتال به‌عنوان یکی از مهم‌ترین محرک‌های تغییر اقتصادی و اجتماعی در قرن بیست‌ویکم، شکل و ساختار اقتصاد جهانی را دگرگون ساخته است. در این میان، اقتصاد دیجیتال با اتکا به نوآوری فناورانه، داده‌محوری، و خلق فرصت‌های نوین شغلی و سرمایه‌گذاری، سهم فزاینده‌ای در رشد پایدار کشورها ایفا می‌کند. شتاب تغییرات فناورانه، فرصت‌ها و تهدیدهایی را پیش‌روی سیاست‌گذاران، نخبگان و فعالان اقتصادی قرار داده است که شناخت دقیق ابعاد و اقتضائات بومی، برای نیل به توسعه، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر به‌شمار می‌آید.

ایران با دارا بودن جمعیت جوان، ضریب بالای نفوذ اینترنت و استعدادهای فنی، از ظرفیت قابل توجهی برای بهره‌برداری از اقتصاد دیجیتال برخوردار است. با این حال، نبود هماهنگی نهادی، چالش‌های زیرساختی، محدودیت‌های قانونی و تأثیر تحریم‌های بین‌المللی تحقق این پتانسیل را با موانع اساسی مواجه ساخته‌اند. نیاز به نقشه‌ راه جامع، سیاست‌های هماهنگ و سرمایه‌گذاری هدفمند، بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود.

هدف این مجموعه، ارائه تحلیلی جامع از وضعیت فعلی اقتصاد دیجیتال در ایران، شناسایی موانع و فرصت‌ها، و ترسیم نقشه راهبردی برای عبور از چالش‌ها و بهره‌مندی مؤثر از ظرفیت‌های موجود است. در تدوین این اثر، کوشش شده است با بهره‌گیری از رویکردهای نظری نوین، داده‌های آماری معتبر و مقایسه تطبیقی با تجربیات کشورهای موفق، تصویری روشن و واقع‌بینانه از الزامات رشد اقتصاد دیجیتال در اختیار علاقه‌مندان و تصمیم‌سازان قرار گیرد.

امید آن که یافته‌های این پژوهش بتواند گامی در راستای اصلاح ساختارها، توسعه پایدار و توانمندسازی اقتصاد کشور در عصر دیجیتال باشد.

 

 

دانلود مقاله 

 

بررسی واقع‌گرایانه تناقض میان وعده‌های تکنولوژی و واقعیت کسب‌وکارهای امروز

در دهه‌های اخیر، فناوری اطلاعات، تحول دیجیتال و هوش مصنوعی به‌عنوان نیروهای محرک دگرگونی اقتصادی و اجتماعی معرفی شده‌اند. از کنفرانس‌های فناوری گرفته تا گزارش‌های اقتصادی و توصیه‌های مشاوران کسب‌وکار، یک پیام مشترک به گوش می‌رسید: فناوری زندگی را ساده‌تر می‌کند، هزینه‌ها را کاهش می‌دهد و رشد را سرعت می‌بخشد.

اما آیا این وعده‌ها در عمل محقق شده‌اند؟ آیا واقعاً شاهد جهشی پایدار در بهره‌وری و کاهش هزینه‌ها هستیم، یا با افسانه‌ای خوش‌ساخت اما چالش‌برانگیز روبه‌رو شده‌ایم که در عمل، مردم و کسب‌وکارها را زیر فشار قرار داده است؟

در ایران نیز همانند بسیاری از کشورها، امیدواری‌های فراوانی نسبت به تحول دیجیتال مطرح شد. اما برخورد با واقعیت‌های بازار، گفت‌وگو با صاحبان کسب‌وکار، مدیران، متخصصان و مردم عادی تصویری متفاوت ارائه می‌دهد تصویری که بیش از نوید توسعه، از چالش‌های فزاینده، هزینه‌های سرسام‌آور و موانع ساختاری خبر می‌دهد.

این یادداشت با نگاهی انتقادی و داده‌محور، به بررسی چالش‌های تحول دیجیتال و هوش مصنوعی در ایران پرداخته و به دنبال پاسخ این پرسش بنیادین است: آیا فناوری واقعاً در خدمت مردم است، یا تنها در خدمت کسب‌وکارهای بزرگ و طبقات ممتاز؟

 

 

 

برای خواست مشاوره تخصصی کلیک     کنید.

 

نویسنده ، کامبیز رستگار

 

 

لینک کتاب در سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران

خرید نسخه الکترونیکی کتاب

بدون هیچ گونه ادعایی، بی صبرانه منتظر نقطه نظرات و انتقادات شما بازدید کنندگان عزیز هستم

 

کامبیز رستگار ؛ فروش اقساطی امن و بدون ریسک

 

شیوع ویروس کرونا بحران بزرگی در اقتصاد ایران به وجود آورده و سبک زندگی مردم را به کلی تغییر داده است. کسب‌وکارها نیز از این تغییرات مصون نماندند و بسیاری از آنها تحت تأثیر شرایط ویژه‌ای که به وجود آمده است، قرار گرفتند. با مختل شدن تجارت بین‌الملل و حتی حمل‌ونقل داخلی، زنجیره ارزش، طیف وسیعی از محصولات دچار اختلال شده و ظرفیت تولیدی واحدها به دلیل عدم دسترسی به نهاده‌ها کاهش یافته است. شوک ناشی از کرونا، اقتصاد را هم با شوک عرضه و تقاضا مواجه ساخته و محدودیت‌های ایجاد شده موجب افزایش قیمت‌ها و در نتیجه کاهش توان خرید شده است.

 


ادامه مطلب